فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fragmentariness

fræɡˈmɛn.tə.ri.nəs fræɡˈmɛn.tə.ri.nəs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

ازهم‌گسیختگی، پراکندگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Fragmentariness in her thoughts made it difficult for her to communicate.

پراکندگی افکارش، برقراری ارتباط را برای او دشوار می‌کرد.

The film's fragmentariness left the audience contemplating the meaning behind each scene.

ازهم‌گسیختگی فیلم باعث شد مخاطب به معنای پشت هر صحنه فکر کند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت fragmentariness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fragmentariness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fragmentariness

لغات نزدیک fragmentariness

پیشنهاد بهبود معانی