آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Fragmentally

معنی fragmentally | جمله با fragmentally

adverb

به‌طور ناقص، به‌صورت پراکنده، به‌طور ازهم‌گسیخته، به‌صورت جسته‌گریخته، به‌طور تکه‌تکه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

He recalled the events fragmentally.

او وقایع را به‌صورت جسته‌گریخته به‌ خاطر می‌آورد.

The report was written fragmentally, lacking coherence and clarity.

گزارش به‌طور ناقص نوشته شده و فاقد انسجام و شفافیت بود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت fragmentally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fragmentally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fragmentally

لغات نزدیک fragmentally

پیشنهاد بهبود معانی