Warren

ˈwɔː- / / ˈwɑː- ˈwɒrən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    warrens

معنی

noun
جای نگاهداری خرگوش و جانوران دیگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد warren

  1. noun An overcrowded residential area
    Synonyms: rabbit-warren
  2. noun United States jurist who served as chief justice of the United States Supreme Court (1891-1974)
    Synonyms: robert penn warren, earl warren

ارجاع به لغت warren

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «warren» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/warren

لغات نزدیک warren

پیشنهاد بهبود معانی