به شدت درگیر کاری بودن، به شدت مشغله داشتن، وقت سر خاراندن نداشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Jane snowed under me with letters since I stopped talking to her.
از زمانی که دیگر با جین صحبت نکردم یک خروار نامه روی سرم ریخت.
Do not ever snow under your employees, unless you wish to fire any of them.
هیچ وقت خودت را با کارمندانت درگیر نکن مگر اینکه بخواهی کسی از آنها را اخراج کنی.
Only a mother- who never feel annoyed being snowed under with work for her kids.
فقط یک مادر است که از اینکه با کارهای بچههایش وقت سر خاراندن نداشته باشد اذیت نمیشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «snowed under» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/snowed-under