شکل جمع:
basementsزیرزمین، طبقهی زیر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
He found old toys in the dusty basement.
او اسباببازیهای قدیمی را در زیرزمین خاکی پیدا کرد.
They hosted the party in the spacious basement.
آنها مهمانی را در زیرزمین بزرگ برگزار کردند.
طبقهی همکف (در معماری رنسانس)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The architect emphasized the importance of light in the basement design.
معمار بر اهمیت نور در طراحی طبقهی همکف تاکید کرد.
The basement showcased the era's rich decorative styles and craftsmanship.
طبقهی همکف، سبکهای تزئینی و صنایع دستی غنی آن دوران را به نمایش میگذارد.
پایه، مبنا، قسمت زیرین، قسمت پایین
The basement of her argument was flawed, leading to weak conclusions.
مبنای استدلال او ناقص بود و به نتایج ضعیفی منجر شد.
Education is the basement upon which a strong society is built.
آموزش پایهای است که جامعهای قوی بر آن بنا میشود.
انگلیسی بریتانیایی توالت، دستشویی (بهخصوص در مدرسه)
During the school tour, we were shown the newly renovated basement.
در روند بازدید از مدرسه، توالت تازهبازسازیشده را به ما نشان دادند.
The students gathered in the basement before heading to class.
دانشآموزان قبلاز رفتن به کلاس در دستشویی جمع شدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «basement» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/basement