فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Basement

ˈbeɪsmənt ˈbeɪsmənt

شکل جمع:

basements

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

زیرزمین، طبقه‌ی زیر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

He found old toys in the dusty basement.

او اسباب‌بازی‌های قدیمی را در زیرزمین خاکی پیدا کرد.

They hosted the party in the spacious basement.

آن‌ها مهمانی را در زیرزمین بزرگ برگزار کردند.

noun countable

طبقه‌ی همکف (در معماری رنسانس)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The architect emphasized the importance of light in the basement design.

معمار بر اهمیت نور در طراحی طبقه‌ی همکف تاکید کرد.

The basement showcased the era's rich decorative styles and craftsmanship.

طبقه‌ی همکف، سبک‌های تزئینی و صنایع دستی غنی آن دوران را به نمایش می‌گذارد.

noun countable uncountable

پایه، مبنا، قسمت زیرین، قسمت پایین

The basement of her argument was flawed, leading to weak conclusions.

مبنای استدلال او ناقص بود و به نتایج ضعیفی منجر شد.

Education is the basement upon which a strong society is built.

آموزش پایه‌ای است که جامعه‌ای قوی بر آن بنا می‌شود.

noun countable

انگلیسی بریتانیایی توالت، دستشویی (به‌خصوص در مدرسه)

During the school tour, we were shown the newly renovated basement.

در روند بازدید از مدرسه، توالت تازه‌بازسازی‌شده را به ما نشان دادند.

The students gathered in the basement before heading to class.

دانش‌آموزان قبل‌از رفتن به کلاس در دستشویی جمع شدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد basement

  1. noun room on lower floor of building
    Synonyms:
    cellar underground storage vault bottom excavation crypt substructure understructure subterranean room furnace room underbuilding
    Antonyms:
    attic

ارجاع به لغت basement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «basement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/basement

لغات نزدیک basement

پیشنهاد بهبود معانی