با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Upstanding

ʌpˈstændɪŋ ʌpˈstændɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
مستقیم، قائم، سر‌راست، خوش‌هیکل، شرافتمند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد upstanding

  1. adjective honorable
    Synonyms: ethical, good, honest, incorruptible, moral, principled, straightforward, true, trustworthy, upright
    Antonyms: bad, corrupted, dishonorable, disreputable

لغات هم‌خانواده upstanding

ارجاع به لغت upstanding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «upstanding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/upstanding

لغات نزدیک upstanding

پیشنهاد بهبود معانی