آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Upstart

ˈʌpstɑːrt ˈʌpstɑːt

معنی upstart | جمله با upstart

noun verb - intransitive adverb

نوکیسه، تازه به دوران رسیده، آدم متکبر، یکه خوردن، روشن کردن (موتور ماشین و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

(Green) an upstart crow beautified with our feathers

کلاغ تازه به دوران رسیده‌ای که با پرهای ما آذین شده است

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد upstart

  1. noun newly rich
    Synonyms:
    nouveau riche social climber status seeker parvenue name-dropper

ارجاع به لغت upstart

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «upstart» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/upstart

لغات نزدیک upstart

پیشنهاد بهبود معانی