فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Work On

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • phrasal verb
    شکل دادن
  • phrasal verb
    مجاب کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد work on

  1. phrasal verb Shape (form or improve something)
  2. phrasal verb Exercise influence on someone

ارجاع به لغت work on

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «work on» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/work-on

لغات نزدیک work on

پیشنهاد بهبود معانی