Inheritable

American: ˌɪnˈherətəbl̩ British: ɪnˈherɪtəbl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
قابل توار ، میرا بردنی، قابل انتقال، موروثی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inheritable

  1. adjective capable of being inherited
    Synonyms:
    heritable
    Antonyms:
    noninheritable

ارجاع به لغت inheritable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inheritable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inheritable

لغات نزدیک inheritable

پیشنهاد بهبود معانی