بازتخصیص دادن، دوباره اختصاص دادن، دوباره تخصیص دادن، دوباره تقسیم کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company decided to reallocate its resources to focus on a new market.
شرکت تصمیم گرفت منابع خود را برای تمرکز بر یک بازار جدید مجدداً تقسیم کند.
The manager wants to reallocate the budget to invest in new technology.
مدیر میخواهد بودجه را برای سرمایهگذاری در تکنولوژی جدید بازتخصیص دهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reallocate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reallocate