Dual

ˈduːəl ˈdjuːl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective C1
هم‌زاد، دو واحدی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun adjective
دوتایی، دولا، دوجنبه‌ای
- a dual personality
- شخصیت دوگانه
- dual nationality
- ملیت دوگانه، دو ملیتی
- a dual alliance
- اتحاد دوجانبه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dual

  1. adjective two-fold
    Synonyms: bifold, binal, binary, coupled, double, doubleheader, duple, duplex, duplicate, matched, paired, twin

ارجاع به لغت dual

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dual» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dual

لغات نزدیک dual

پیشنهاد بهبود معانی