۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚
خرید با تخفیف

    Dual Citizenship

    ˌduːl ˈsɪt̬əznʃɪp ˌdjuːəl ˈsɪtɪznʃɪp
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    تابعیت دوگانه (وضعیتی که در آن شخص به‌طور هم‌زمان به‌عنوان شهروند دو کشور شناخته می‌شود)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The government has recently amended its policies on dual citizenship.
    - دولت اخیراً سیاست‌های خود در مورد تابعیت دوگانه را اصلاح کرده است.
    - Bamdad's dual citizenship had brought him more travel flexibility.
    - تابعیت دوگانه‌ی بامداد انعطاف مسافرتی بیشتری را برای او به ارمغان آورده بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد dual citizenship

    1. noun a legal status in which a person is recognized as a citizen of two different countries simultaneously

    ارجاع به لغت dual citizenship

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «dual citizenship» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dual-citizenship

    لغات نزدیک dual citizenship

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه