آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Retrace

    rɪˈtreɪs rɪˈtreɪs

    گذشته‌ی ساده:

    retraced

    شکل سوم:

    retraced

    سوم‌شخص مفرد:

    retraces

    وجه وصفی حال:

    retracing

    معنی retrace | جمله با retrace

    verb - transitive C2

    از همان راه برگشتن، بازپیمودن (راه رفته)

    She lost her watch on the way and so she retraced her steps.

    در راه ساعت خود را گم کرد، بنابراین از همان راه برگشت.

    After realizing I had left my keys at the office, I had to retrace my steps to find them.

    بعد از اینکه فهمیدم کلیدهایم را در دفتر جا گذاشته‌ام، مجبور شدم راه رفته را دوباره بپیمایم تا آن‌ها را پیدا کنم.

    verb - transitive

    مرور کردن (در ذهن)، از خاطر گذراندن، از نظر گذراندن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    She tried to retrace the conversation in her mind.

    سعی کرد مکالمه را در ذهنش مرور کند.

    She retraced her childhood memories while looking through old photo albums.

    او وقتی که داشت آلبوم‌های عکس قدیمی را نگاه می‌کرد، خاطرات دوران کودکی‌اش را از نظر گذراند.

    verb - transitive

    رد چیزی را دنبال کردن، رد چیزی را گرفتن، پی چیزی را دنبال کردن

    She retraced her family tree.

    او پی شجره‌نامه‌اش را دنبال کرد.

    The journalist retraced the events leading up to the scandal to uncover the truth.

    این روزنامه‌نگار رد وقایع منتهی به رسوایی را برای افشای حقیقت دنبال کرد.

    verb - transitive

    دوباره نوشتن، از نو نوشتن، دوباره کشیدن، از نو ترسیم کردن

    After making a mistake in my drawing, I had to retrace the lines.

    بعد از اینکه در نقاشی‌ام اشتباه کردم، مجبور شدم خطوط را دوباره بکشم.

    In order to fix the error in the document, I had to retrace the sentence.

    برای رفع خطای سند، مجبور شدم جمله را از نو بنویسم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد retrace

    1. verb reassemble mentally
      Synonyms:
      recall recollect reconstruct construct repeat reiterate go back over reverse one's steps backtrack retell reminisce trace reinspect perseverate

    سوال‌های رایج retrace

    گذشته‌ی ساده retrace چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده retrace در زبان انگلیسی retraced است.

    شکل سوم retrace چی میشه؟

    شکل سوم retrace در زبان انگلیسی retraced است.

    وجه وصفی حال retrace چی میشه؟

    وجه وصفی حال retrace در زبان انگلیسی retracing است.

    سوم‌شخص مفرد retrace چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد retrace در زبان انگلیسی retraces است.

    ارجاع به لغت retrace

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «retrace» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/retrace

    لغات نزدیک retrace

    • - retortion
    • - retouch
    • - retrace
    • - retract
    • - retractable
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.