گذشتهی ساده:
retracedشکل سوم:
retracedسومشخص مفرد:
retracesوجه وصفی حال:
retracingاز همان راه برگشتن، بازپیمودن (راه رفته)
She lost her watch on the way and so she retraced her steps.
در راه ساعت خود را گم کرد، بنابراین از همان راه برگشت.
After realizing I had left my keys at the office, I had to retrace my steps to find them.
بعد از اینکه فهمیدم کلیدهایم را در دفتر جا گذاشتهام، مجبور شدم راه رفته را دوباره بپیمایم تا آنها را پیدا کنم.
مرور کردن (در ذهن)، از خاطر گذراندن، از نظر گذراندن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She tried to retrace the conversation in her mind.
سعی کرد مکالمه را در ذهنش مرور کند.
She retraced her childhood memories while looking through old photo albums.
او وقتی که داشت آلبومهای عکس قدیمی را نگاه میکرد، خاطرات دوران کودکیاش را از نظر گذراند.
رد چیزی را دنبال کردن، رد چیزی را گرفتن، پی چیزی را دنبال کردن
She retraced her family tree.
او پی شجرهنامهاش را دنبال کرد.
The journalist retraced the events leading up to the scandal to uncover the truth.
این روزنامهنگار رد وقایع منتهی به رسوایی را برای افشای حقیقت دنبال کرد.
دوباره نوشتن، از نو نوشتن، دوباره کشیدن، از نو ترسیم کردن
After making a mistake in my drawing, I had to retrace the lines.
بعد از اینکه در نقاشیام اشتباه کردم، مجبور شدم خطوط را دوباره بکشم.
In order to fix the error in the document, I had to retrace the sentence.
برای رفع خطای سند، مجبور شدم جمله را از نو بنویسم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «retrace» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/retrace