گذشتهی ساده:
triggeredشکل سوم:
triggeredسومشخص مفرد:
triggersوجه وصفی حال:
triggeringشکل جمع:
triggersتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ساز و کار (مکانیسم) برانگیزنده
(عامیانه) 1- تند دست در تیراندازی 2- هشیار، فرز، تندکار، زرنگ، زبل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «trigger» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trigger