(تا آخر) مصرف کردن، به کار بردن، بهرهبرداری کردن، تحلیل بردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I need to use up all the paint before it dries out.
باید همهی رنگ را قبل از آنکه خشک شود، استفاده کنم.
Don't use up all your energy in the first half of the game.
همهی انرژی خود را در نیمهی اول بازی استفاده نکن.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «use up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/use-up