Fisticuffs

ˈfɪstɪkʌfs ˈfɪstɪkʌfs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

plural preposition
مشت‌زنی، جنگ با مشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fisticuffs

  1. noun fistfight
    Synonyms: boxing, encounter, fight

ارجاع به لغت fisticuffs

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fisticuffs» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fisticuffs

لغات نزدیک fisticuffs

پیشنهاد بهبود معانی