امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Fistfight

    ˈfɪstfaɪt ˈfɪstfaɪt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      fistfought

    • شکل سوم:

      fistfought

    • سوم‌شخص مفرد:

      fistfights

    • وجه وصفی حال:

      fistfighting

    • شکل جمع:

      fistfights

    معنی

    noun
    مشت جنگی، کتک‌کاری با مشت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد fistfight

    1. noun A physical conflict involving two or more
      Synonyms:
      fisticuffs fight scrap scuffle tussle rumble slugfest

    ارجاع به لغت fistfight

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fistfight» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fistfight

    لغات نزدیک fistfight

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return