Fistula

    ˈfɪstjʊlə ˈfɪstjʊlə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun
    پنجه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    noun
    موسیقی نی، نای
    noun
    پزشکی ناسور، زخم عمیقی که بیشتر به‌وسیله‌ی مجرای پیچاپیچی به داخل مربوط است
    لغات و اصطلاحات پزشکی در انگلیسی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد fistula

    1. noun An abnormal passage leading from a suppurating cavity to the body surface
      Synonyms: sinus
    2. noun A chronic inflammation of the withers of a horse
      Synonyms: fistulous withers

    ارجاع به لغت fistula

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fistula» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fistula

    لغات نزدیک fistula

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند