آخرین به‌روزرسانی:

خشم به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

غضب

فونتیک فارسی

khashm
اسم

anger, indignation, wrath, rage, fury, exasperation, incensement, temper, ire, madness, choler, huff, provocation

خشم فروخورده

pent-up anger

خشم او آشکار بود.

His anger was evident.

عامیانه dander

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خشم

  1. مترادف:
    برآشفتگی برافروختگی تاو تغیر تندخویی سخط طیره عصبانیت عصبیت غضب غیظ قهر
    متضاد:
    مهر

ارجاع به لغت خشم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خشم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خشم

لغات نزدیک خشم

پیشنهاد بهبود معانی