آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Flowered

American: ˈflɑʊ·ərd British: ˈflaʊəd

سوم‌شخص مفرد:

flowers

وجه وصفی حال:

flowering

معنی flowered

adjective

گلدار، پرگل

adjective

دارای طرح گلدار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد flowered

  1. verb to be in one's prime
    Synonyms:
    flourished shone
  1. verb produce or yield flowers
    Synonyms:
    bloomed blossomed opened blown effloresced
    Antonyms:
    died closed faded drooped sagged shrivelled shrunken
  1. adjective resembling or made of or suggestive of flowers
    Synonyms:

لغات هم‌خانواده flowered

سوال‌های رایج flowered

وجه وصفی حال flowered چی میشه؟

وجه وصفی حال flowered در زبان انگلیسی flowering است.

سوم‌شخص مفرد flowered چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد flowered در زبان انگلیسی flowers است.

ارجاع به لغت flowered

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flowered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flowered

لغات نزدیک flowered

پیشنهاد بهبود معانی