فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Deflower

ˌdiːˈflaʊər ˌdiːˈflaʊə / / dɪ-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive
    ازاله بکارت کردن از، ملو کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد deflower

  1. verb ravish; take away beauty
    Synonyms: assault, defile, deflorate, depredate, desecrate, despoil, devour, force, harm, have, mar, molest, outrage, possess, ravage, ravish, ruin, seduce, spoil, violate

لغات هم‌خانواده deflower

ارجاع به لغت deflower

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deflower» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deflower

لغات نزدیک deflower

پیشنهاد بهبود معانی