بیاراده، سستعنصر، ضعیفالنفس
The weak-kneed student was easily swayed by peer pressure and often made poor decisions.
دانشآموز سستعنصر بهراحتی تحتتأثیر همسالان قرار میگرفت و اغلب تصمیمات بد و نامطلوبی میگرفت.
The weak-kneed student lacked the determination to study consistently.
این دانشآموز ضعیفالنفس ارادهی کافی برای ادامهی تحصیل را نداشت.
سستزانو، دارای زانوهای ضعیف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The weak-kneed toddler struggled to walk on his own.
کودک نوپای سستزانو بهسختی راه میرفت.
The weak-kneed athlete was unable to finish the race due to exhaustion.
ورزشکاری که زانوهای ضعیفی داشت، به دلیل خستگی نتوانست مسابقه را به پایان برساند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «weak-kneed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/weak-kneed