صفت تفضیلی:
more undignifiedصفت عالی:
most undignifiedناشایست، ناپسند، وقیح، مفتضح، فضاحتبار، خجالتآور، نامحترمانه، مفتضحانه، وقیحانه
His behavior at the party was undignified and embarrassing.
رفتار او در مهمانی ناشایست و خجالتآور بود.
His undignified response to criticisms surprised his colleagues.
پاسخ غیرمحترمانهی او به انتقادات، همکارانش را شگفتزده کرد.
نامحترم، جلف، سبک، بینزاکت، بیوقار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
An undignified man like him should not be in a position of authority.
چنین مرد بیوقاری نباید در موضع قدرت باشد.
He's one of the most undignified people I've ever seen in my life.
او یکی از نامحترمترین آدمهایی است که در تمام عمرم دیدهام.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «undignified» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/undignified