فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Plucky

ˈplʌki ˈplʌki

معنی

adjective

پردل، باشهامت، دلیر، ترد، شکننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد plucky

  1. adjective brave
    Synonyms:
    courageous fearless bold daring valiant heroic gutsy spirited undaunted unafraid determined stalwart tenacious confident gritty spunky game sporting persevering lionhearted adventurous nervy unfearful

ارجاع به لغت plucky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plucky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/plucky

لغات نزدیک plucky

پیشنهاد بهبود معانی