آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ فروردین ۱۴۰۴

    Gritty

    ˈɡrɪti ˈɡrɪti

    معنی gritty | جمله با gritty

    adjective

    ریگ‌دار، شن‌دار، خاکی، شنی

    Be careful; the floor is still gritty from the construction work.

    مراقب باشید؛ کف زمین هنوز به‌دلیل کارهای ساختمانی خاکی است.

    The beach towel felt gritty after being left on the sand all day.

    حوله‌ی ساحلی پس‌از اینکه تمام روز روی شن‌ها گذاشته شده بود، شن‌دار به‌نظر می‌رسید.

    adjective

    احساس زبری، احساس ناخوشایند (در چشم و پوست انگار که خاک یا شن در آن است)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    After the sandstorm, my eyes felt incredibly gritty.

    بعداز طوفان شن، چشمانم به‌شدت احساس زبری می‌کرد.

    The polluted air made my throat feel gritty and scratchy.

    هوای آلوده باعث شد گلویم احساس زبری و خراشیدگی کند.

    adjective

    واقع‌گرایانه، واقعی (با تمام حقایق خشن، ناخوشایند و تلخ چیزی)

    The film offered a gritty look at urban poverty.

    فیلم، نگاهی واقع‌گرایانه به فقر شهری ارائه داد.

    The documentary presented a gritty account of the war.

    این مستند روایتی واقعی از جنگ ارائه داد.

    adjective

    شجاع، جسور، بااراده، مصمم

    Her gritty performance in the face of adversity inspired everyone.

    عملکرد شجاعانه‌ی او در مواجهه با ناملایمات، الهام‌بخش همه بود.

    The gritty detective never stopped searching for the truth.

    کارآگاه مصمم هرگز از جستجوی حقیقت دست برنداشت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The athlete's gritty attitude propelled her to victory.

    نگرش جسورانه‌ی ورزشکار او را به پیروزی رساند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد gritty

    1. adjective containing grit
      Synonyms:
      granular rough grainy abrasive sandy coarse rasping lumpy calculous gravelly muddy dusty powdery pulverent friable branny floury farinaceous crumbly permeable porous sabulous arenose coarse-grained loose raspy scratchy granulose mealy
      Antonyms:
      smooth fine
    1. adjective granular
      Synonyms:
      grainy sandy rough crumbly lumpy loose powdery dusty gravelly friable porous permeable abrasive scratchy in particles pulverant sabulous rasping calculous branlike
      Antonyms:
      smooth fine
    1. adjective brave
      Synonyms:
      courageous resolute determined spirited plucky tough steadfast tenacious hardy game mettlesome dogged
      Antonyms:
      afraid cowardly spineless

    Collocations

    gritty paste

    خمیر سنباده

    Idioms

    to get down to the nitty gritty

    مبانی و اصول را مورد ملاحظه قرار دادن

    ارجاع به لغت gritty

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «gritty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gritty

    لغات نزدیک gritty

    • - grits
    • - grittiness
    • - gritty
    • - gritty paste
    • - grivet
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.