Farinaceous

ˌfærɪˈneɪʃəs ˌfærɪˈneɪʃəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more farinaceous
  • صفت عالی:

    most farinaceous
  • adjective
    آردی، نشاسته‌ای
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد farinaceous

  1. adjective granular
    Synonyms: starchy, starchlike, mealy, gritty

ارجاع به لغت farinaceous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «farinaceous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/farinaceous

لغات نزدیک farinaceous

پیشنهاد بهبود معانی