Passkey

American: ˈpæskiː British: ˈpɑːskiː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
کلیدی که چند قفل را باز کند، مفتاح، کلید خصوصی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد passkey

  1. noun key that secures entrance everywhere
    Synonyms:
    master master-key passe-partout

ارجاع به لغت passkey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «passkey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/passkey

لغات نزدیک passkey

پیشنهاد بهبود معانی