امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Freakish

ˈfriːkɪʃ ˈfriːkɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
عجیب‌وغریب، دمدمی، هوس‌ران، سست‌رأی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The addicts looked freakish.
- معتادان قیافه‌های عجیب‌و‌غریبی داشتند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد freakish

  1. adjective abnormal, unusual
    Synonyms:
    aberrant arbitrary bizarre capricious crazy erratic fantastic far-out freaky grotesque malformed monstrous odd outlandish outré preternatural queer strange unconventional vagarious wayward weird whimsical wild
    Antonyms:
    common general natural normal ordinary standard usual

ارجاع به لغت freakish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «freakish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/freakish

لغات نزدیک freakish

پیشنهاد بهبود معانی