آیکن بنر

لیست کامل لغات کتاب‌های English Vocabulary In Use

واژگان کتاب‌های English Vocabulary In Use

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Foundational

faʊnˈdeɪʃnl faʊnˈdeɪʃnl

معنی foundational | جمله با foundational

adjective formal

اساسی، بنیادی، پایه‌ای، زیربنایی، اصلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Family values form the foundational ideas of this culture.

ارزش‌های خانوادگی ایده‌های اساسی این فرهنگ را شکل می‌دهند.

These principles are foundational to the company’s success.

این اصول، زیربنای موفقیت شرکت هستند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت foundational

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foundational» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/foundational

لغات نزدیک foundational

پیشنهاد بهبود معانی