فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Inadequately

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    به‌طور ناکافی، به‌طور نامناسب
    • - Staff were inadequately trained and failed to carry out their duties.
    • - کارکنان به‌طور نامناسب آموزش دیده بودند و نتوانستند وظایف خود را انجام دهند.
    • - Security checkpoints are inadequately staffed.
    • - ایست‌های بازرسی امنیتی به اندازه‌ی کافی پرسنل ندارند.
  • adverb
    (مبلغ و مقدار) به‌طور بسیار کم
    • - Our scientific research is inadequately funded.
    • - مقدار بسیار کمی بودجه به طرح علمی ما اختصاص یافته است.
    • - Their expenses have been inadequately reimbursed.
    • - بازپرداخت هزینه‌های آن‌ها به‌طور بسیار کم انجام شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد inadequately

  1. adverb insufficiently
    Synonyms: not enough, partly, partially, incompletely, scantily, deficiently, perfunctorily, ineffectively, inefficiently, ineptly, ineffectually, incompetently, meagerly, badly

ارجاع به لغت inadequately

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inadequately» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inadequately

لغات نزدیک inadequately

پیشنهاد بهبود معانی