فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Inadequately

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور ناکافی، به‌طور نامناسب

Staff were inadequately trained and failed to carry out their duties.

کارکنان به‌طور نامناسب آموزش دیده بودند و نتوانستند وظایف خود را انجام دهند.

Security checkpoints are inadequately staffed.

ایست‌های بازرسی امنیتی به اندازه‌ی کافی پرسنل ندارند.

adverb

(مبلغ و مقدار) به‌طور بسیار کم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Our scientific research is inadequately funded.

مقدار بسیار کمی بودجه به طرح علمی ما اختصاص یافته است.

Their expenses have been inadequately reimbursed.

بازپرداخت هزینه‌های آن‌ها به‌طور بسیار کم انجام شده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inadequately

  1. adverb insufficiently
    Synonyms:
    partly partially incompletely not enough badly ineffectively inefficiently deficiently incompetently ineffectually meagerly scantily perfunctorily ineptly

ارجاع به لغت inadequately

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inadequately» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inadequately

لغات نزدیک inadequately

پیشنهاد بهبود معانی