با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Absent Without Leave

    American: ˈæbsəntˌwɪˈθaʊtˈliːv British: ˈæbsəntwɪðˈaʊtliːv
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    به این صورت هم نوشته می‌شود: awol

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun adjective adverb
    غایب بدون اجازه، غایب غیرموجه، غیبت به‌طور غیرموجه، سرباز فراری، فراری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The pilot is serving 22 days' detention for going absent without leave.
    - این خلبان به دلیل غیبت بدون اجازه ۲۲ روز در بازداشت به سر می‌برد.
    - The corporal went absent without leave, and we haven’t seen him since.
    - سرجوخه فراری شد و از آن زمان او را ندیده‌ایم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد absent without leave

    1. adjective absent without permission
      Synonyms: absent from duty, AWOL, desertion, French leave, hooky, truancy, unauthorized absence

    ارجاع به لغت absent without leave

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «absent without leave» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/absent-without-leave

    لغات نزدیک absent without leave

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی