در جای دیگر، بهجای دیگر، نقطه دیگر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I went to school and my brother went elsewhere.
من به مدرسه رفتم و برادرم بهجای دیگری رفت.
Fighting was still going on in our city, but elsewhere peace had returned.
در شهر ما زد و خورد ادامه داشت؛ ولی در جاهای دیگر آرامش دوباره برقرار شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «elsewhere» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/elsewhere