فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Abroad

əˈbrɒːd əˈbrɔːd

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb B1

سفر خارج، خارج از کشور، خارجه، بیرون از کشور

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

مشاهده

He lives abroad.

او در خارج از کشور زندگی می‌کند.

Sepehr plans to work abroad after graduation.

سپهر قصد دارد پس‌از فارغ‌التحصیلی در خارج کار کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She hopes to study abroad next year.

او امیدوار است که سال بعد در خارج از کشور تحصیل کند.

adverb

ادبی قدیمی خارج از منزل، دور از خانه‌، بیرون از منزل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

After lunch, we walked abroad.

بعد از نهار در خارج از منزل پیاده‌روی کردیم.

The children rode their bikes abroad.

بچه‌ها در بیرون از منزل دوچرخه‌سواری می‌کردند.

adverb formal

سر زبان‌ها، شایع، فراگیر، به‌طور گسترده، در همه‌جا

A report is abroad that he has died.

گزارشی شایع شده است که حاکی از مردن اوست.

The enemy is abroad in the land.

دشمن در همه‌جای این سرزمین وجود دارد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

A tree spreading its branches abroad.

درختی که شاخه‌های خود را به اطراف گسترده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abroad

  1. adjective in a foreign country
    Synonyms:
    overseas away traveling touring elsewhere out of the country in foreign lands in foreign parts
    Antonyms:
    at home

Collocations

from abroad

از برون‌مرز، از خارج

go abroad

به برون‌مرز رفتن، به خارج رفتن

ارجاع به لغت abroad

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abroad» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abroad

لغات نزدیک abroad

پیشنهاد بهبود معانی