امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nonexistent

ˌnɑn·ɪɡˈzɪs·tənt British: ˌnɒnɪɡˈzɪstənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
فاقد وجود خارجی، یافت‌نشدنی، موهوم، خیالی، معدوم، غیرواقعی، ناموجود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Historical accounts of the first Thanksgiving are almost nonexistent
- اکثر نوشته‌های تاریخی از اولین عید شکرگزاری تقریباٌ یافت‌نشدنی است.
- On Sunday morning traffic was almost nonexistent.
- یکشنبه صبح تقریباٌ ترافیکی وجود نداشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nonexistent

  1. adjective fictional, not real
    Synonyms:
    absent airy baseless blank chimerical dead defunct departed dreamlike dreamy empty ethereal extinct extinguished fancied flimsy gone gossamery groundless hallucinatory hypothetical illusory imaginary imagined immaterial imponderable insubstantial legendary lost missing mythical negative null null and void passed away passed on perished shadowy tenuous ungrounded unreal unsubstantial vacant vague vaporous void without foundation
    Antonyms:
    actual existent existing real true

ارجاع به لغت nonexistent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nonexistent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nonexistent

لغات نزدیک nonexistent

پیشنهاد بهبود معانی