امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fancied

ˈfænsid ˈfænsɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    fancies
  • وجه وصفی حال:

    fancying

معنی

adjective
تخیلی، خیالبافانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fancied

  1. verb Love, desire
    Synonyms: liked, favored
    Antonyms: disliked, hated
  2. verb Imagine; conceive of; see in one's mind
    Synonyms: imagined, pictured, visualized, visioned, conceived, conjectured, seen, imaged, supposed, featured, tasted, romanced, pleasured, envisioned, thought, loved, liked, figured, lavished, humored, elaborated, dreamt, desired, projected, craved, fantasized, believed, envisaged, apprehended, admired
  3. adjective Formed or conceived by the imagination
    Synonyms: fabricated, fictional, fictitious

ارجاع به لغت fancied

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fancied» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fancied

لغات نزدیک fancied

پیشنهاد بهبود معانی