با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Featured

ˈfiːtʃərd ˈfiːtʃəd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    features
  • وجه وصفی حال:

    featuring
  • صفت تفضیلی:

    more featured
  • صفت عالی:

    most featured

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
دارای ویژگی خاص، –چهره، –صورت (در ترکیب می‌آید)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The old man was bony-featured.
- پیرمرد ظاهر استخوانی داشت.
- broad-featured
- پهن‌چهره
adjective
انگلیسی آمریکایی برجسته، عمده (در فیلم، مقاله و غیره)
- The featured article in the magazine highlighted the latest fashion trends.
- مقاله‌ی برجسته در مجله آخرین روند مد را مورد تاکید قرار می‌دهد.
- The newspaper's featured story examined the impact of climate change on local ecosystems.
- مقاله‌ی عمده‌ی این روزنامه تأثیر تغییر اقلیم بر اکوسیستم‌های محلی را بررسی کرده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد featured

  1. adjective promoted
    Synonyms: recommended, highlighted, advertised, displayed

ارجاع به لغت featured

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «featured» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/featured

لغات نزدیک featured

پیشنهاد بهبود معانی