با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Featured

ˈfiːtʃərd ˈfiːtʃəd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    features
  • وجه وصفی حال:

    featuring
  • صفت تفضیلی:

    more featured
  • صفت عالی:

    most featured

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective B2
    دارای ویژگی خاص، –چهره، –صورت (در ترکیب می‌آید)
    • - The old man was bony-featured.
    • - پیرمرد ظاهر استخوانی داشت.
    • - broad-featured
    • - پهن‌چهره
  • adjective
    انگلیسی آمریکایی برجسته، عمده (در فیلم یا مقاله و غیره)
    • - The featured article in the magazine highlighted the latest fashion trends.
    • - مهمان برجسته در این برنامه‌ی گفت‌وگومحور، سفر الهام‌بخش خود به سمت موفقیت را با ما در میان گذاشت.
    • - The newspaper's featured story examined the impact of climate change on local ecosystems.
    • - مقاله‌ی عمده‌ی این روزنامه تأثیر تغییر اقلیم بر اکوسیستم‌های محلی را بررسی کرده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد featured

  1. adjective promoted
    Synonyms: recommended, highlighted, advertised, displayed

ارجاع به لغت featured

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «featured» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/featured

لغات نزدیک featured

پیشنهاد بهبود معانی