امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Illusory

ɪˈluːsri ɪˈluːsri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
( illusive ) گمراه‌کننده، مشتبه سازنده، وهمی، غیرواقعی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- My hopes proved illusory.
- امیدهای من نابه‌جا بود.
- a tense period of illusory peace
- دوران پرتنش صلح واهی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد illusory

  1. adjective deceptive
    Synonyms:
    apparent Barmecidal blue sky chimerical deceitful delusive delusory fallacious false fanciful fantastic fictional fictitious fictive float hallucinatory ideal illusive imaginary misleading mistaken ostensible pipe dream seeming semblant sham suppositious supposititious unreal untrue visionary whimsical
    Antonyms:
    genuine real
  1. adjective deceptive, false
    Synonyms:
    apparent blue-sky chimerical deceitful delusive delusory fake fallacious fanciful fantastic fictional fictitious fictive hallucinatory ideal imaginary misleading mistaken ostensible pseudo seeming semblant sham suppositious unreal untrue visionary whimsical
    Antonyms:
    certain factual real sure true

ارجاع به لغت illusory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «illusory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/illusory

لغات نزدیک illusory

پیشنهاد بهبود معانی