Illusive

    ˌɪˈluːsɪv ɪˈluːsɪv
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more illusive

    • صفت عالی:

      most illusive

    معنی

    adjective
    ( illusory ) گمراه کننده، مشتبه سازنده، وهمی، غیرواقعی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد illusive

    1. adjective deceptive, false
      Synonyms:
      false fake untrue misleading sham apparent seeming ostensible unreal imaginary fictitious fictional fanciful visionary ideal illusory delusive delusory fallacious fantastic mistaken pseudo suppositious semblant fictive hallucinatory chimerical blue-sky
      Antonyms:
      true real factual certain sure

    ارجاع به لغت illusive

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «illusive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/illusive

    لغات نزدیک illusive

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه