تدریجی، پیشرونده، نامحسوس، زیرپوستی، ادامهدار (منفی و ناخوشایند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was unaware of the creeping change in his attitude.
او از تغییر نامحسوس در رفتار خود بیخبر بود.
She felt a creeping guilt about her family.
احساس گناهی تدریجی در وجود او نسبت به خانوادهاش رخنه کرده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «creeping» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/creeping