آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Creeping

ˈkriːpɪŋ ˈkriːpɪŋ

معنی creeping | جمله با creeping

adjective

تدریجی، پیش‌رونده، نامحسوس، زیرپوستی، ادامه‌دار (منفی و ناخوشایند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He was unaware of the creeping change in his attitude.

او از تغییر نامحسوس در رفتار خود بی‌خبر بود.

She felt a creeping guilt about her family.

احساس گناهی تدریجی در وجود او نسبت به خانواده‌اش رخنه کرده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد creeping

  1. adjective in the act of creeping
    Synonyms:
    crawling moving slowly inching dragging shuffling hobbling sneaking slinking skulking worming wriggling slithering shambling squirming writhing on all fours barely moving groveling quailing
  1. adjective given to creeping
    Synonyms:

ارجاع به لغت creeping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «creeping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/creeping

لغات نزدیک creeping

پیشنهاد بهبود معانی