فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Crawling

گذشته‌ی ساده:

crawled

شکل سوم:

crawled

سوم‌شخص مفرد:

crawls

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2

خزنده

This is kept filled with a solution which prevents the access of crawling insects.

این ماده با محلولی پر شده است که از ورود حشرات خزنده جلوگیری می‌کند.

crawling creatures

موجودات خزنده

adjective

چهاردست‌وپا، (عامیانه) چاردست‌وپا، سینه‌خیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a crawling baby

بچه‌ای که چهاردست‌وپا حرکت می‌کند

a crawling man

مردی که سینه‌خیز می‌رود

adjective

تحت‌ محاصره

a crawling place

مکانی تحت محاصره

a crawling room

اتاقی تحت محاصره

adjective

(مربوط به حرکت وسایط نقلیه) خیلی آرام، بسیار آهسته

a crawling bus

اتوبوسی که خیلی آرام حرکت می‌کند

a crawling car

خودرویی که بسیار آهسته حرکت می‌کند

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crawling

  1. adjective creeping
    Synonyms:
    moving slowly dragging on hands and knees
  1. adjective abounding
    Synonyms:
    plentiful teeming swarming overrun jammed

ارجاع به لغت crawling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crawling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crawling

لغات نزدیک crawling

پیشنهاد بهبود معانی