گذشتهی ساده:
crawledشکل سوم:
crawledسومشخص مفرد:
crawlsخزنده
This is kept filled with a solution which prevents the access of crawling insects.
این ماده با محلولی پر شده است که از ورود حشرات خزنده جلوگیری میکند.
crawling creatures
موجودات خزنده
چهاردستوپا، (عامیانه) چاردستوپا، سینهخیز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a crawling baby
بچهای که چهاردستوپا حرکت میکند
a crawling man
مردی که سینهخیز میرود
تحت محاصره
a crawling place
مکانی تحت محاصره
a crawling room
اتاقی تحت محاصره
(مربوط به حرکت وسایط نقلیه) خیلی آرام، بسیار آهسته
a crawling bus
اتوبوسی که خیلی آرام حرکت میکند
a crawling car
خودرویی که بسیار آهسته حرکت میکند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «crawling» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crawling