فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Crawling

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    crawled
  • شکل سوم:

    crawled
  • سوم شخص مفرد:

    crawls

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective B2
    خزنده
    • - This is kept filled with a solution which prevents the access of crawling insects.
    • - این ماده با محلولی پر شده است که از ورود حشرات خزنده جلوگیری می‌کند.
    • - crawling creatures
    • - موجودات خزنده
  • adjective
    چهاردست‌وپا، (عامیانه) چاردست‌وپا، سینه‌خیز
    • - a crawling baby
    • - بچه‌ای که چهاردست‌وپا حرکت می‌کند
    • - a crawling man
    • - مردی که سینه‌خیز می‌رود
  • adjective
    تحت‌ محاصره
    • - a crawling place
    • - مکانی تحت محاصره
    • - a crawling room
    • - اتاقی تحت محاصره
  • adjective
    (مربوط به حرکت وسایط نقلیه) خیلی آرام، بسیار آهسته
    • - a crawling bus
    • - اتوبوسی که خیلی آرام حرکت می‌کند
    • - a crawling car
    • - خودرویی که بسیار آهسته حرکت می‌کند
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد crawling

  1. adjective creeping
    Synonyms: moving slowly, dragging, on hands and knees
  2. adjective abounding
    Synonyms: overrun, swarming, teeming, jammed, plentiful

ارجاع به لغت crawling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crawling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crawling

لغات نزدیک crawling

پیشنهاد بهبود معانی