Addlebrained

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more addlebrained
  • صفت عالی:

    most addlebrained

معنی و نمونه‌جمله

adjective
حواس‌پرت، گیج، دارای مغز خراب (addleheaded و addlepated هم می‌گویند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- She is addlebrained.
- فکرش مغشوش است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد addlebrained

  1. adjective Stupid and confused; ; - Isaac Sterne
    Synonyms: addlepated, puddingheaded, muddleheaded

ارجاع به لغت addlebrained

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «addlebrained» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/addlebrained

لغات نزدیک addlebrained

پیشنهاد بهبود معانی