فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Mailing

American: ˈmeɪlɪŋ British: ˈmeɪlɪŋ

گذشته‌ی ساده:

mailed

شکل سوم:

mailed

سوم‌شخص مفرد:

mails

معنی‌ها

noun

(اسکاتلند) مرزعه‌ی کرایه‌ای، کرایه‌ی پرداختی (برای زمین کشاورزی)

noun

فرستادن با پست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
noun

یک دسته یا کیسه مراسلات پستی (که در هر وهله پست می‌شود)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mailing

  1. noun the transmission of a letter
    Synonyms:
    posting addressing stamping stuffing airmailing expressing getting the mail out
  1. verb cause to be directed or transmitted to another place
    Synonyms:
    sending dispatching forwarding shipping expressing posting packaging

ارجاع به لغت mailing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mailing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mailing

لغات نزدیک mailing

پیشنهاد بهبود معانی