شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: traumatise
شوکه کردن، آسیب وارد کردن، آسیب رساندن (روحی و روانی)، دچار تروما کردن، دچار روانزخم کردن
The violent scene in the movie traumatized the young child.
صحنهی خشونتآمیز فیلم به کودک خردسال آسیب وارد کرد.
The sudden death of her pet traumatised her.
مرگ ناگهانی حیوان خانگیاش او را دچار تروما کرد.
آسیب رساندن، آسیب وارد کردن، صدمه زدن، زخمی کردن (جسمی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The car accident traumatized her.
تصادف رانندگی به او آسیب رساند.
The war deeply traumatized many soldiers.
جنگ به بسیاری از سربازان آسیب عمیقی وارد کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «traumatize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/traumatize