آخرین به‌روزرسانی:

Traumatize

ˈtrɑːmətaɪz ˈtrɔːmətaɪz

توضیحات:

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: traumatise

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

شوکه کردن، آسیب وارد کردن، آسیب رساندن (روحی و روانی)، دچار تروما کردن، دچار روان‌زخم کردن

The violent scene in the movie traumatized the young child.

صحنه‌ی خشونت‌آمیز فیلم به کودک خردسال آسیب وارد کرد.

The sudden death of her pet traumatised her.

مرگ ناگهانی حیوان خانگی‌اش او را دچار تروما کرد.

verb - transitive

آسیب رساندن، آسیب وارد کردن، صدمه زدن، زخمی کردن (جسمی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The car accident traumatized her.

تصادف رانندگی به او آسیب رساند.

The war deeply traumatized many soldiers.

جنگ به بسیاری از سربازان آسیب عمیقی وارد کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد traumatize

  1. verb to inflict physical or mental injury or distress on
    Synonyms:
    wound shock traumatise

ارجاع به لغت traumatize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «traumatize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/traumatize

لغات نزدیک traumatize

پیشنهاد بهبود معانی