فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Traumatize

ˈtrɑːmətaɪz ˈtrɔːmətaɪz
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: traumatise

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    شوکه کردن، آسیب وارد کردن، آسیب رساندن (روحی و روانی)، دچار تروما کردن، دچار روان‌زخم کردن
    • - The violent scene in the movie traumatized the young child.
    • - صحنه‌ی خشونت‌آمیز فیلم به کودک خردسال آسیب وارد کرد.
    • - The sudden death of her pet traumatised her.
    • - مرگ ناگهانی حیوان خانگی‌اش او را دچار تروما کرد.
  • verb - transitive
    آسیب رساندن، آسیب وارد کردن، صدمه زدن، زخمی کردن (جسمی)
    • - The car accident traumatized her.
    • - تصادف رانندگی به او آسیب رساند.
    • - The war deeply traumatized many soldiers.
    • - جنگ به بسیاری از سربازان آسیب عمیقی وارد کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد traumatize

  1. verb To inflict physical or mental injury or distress on
    Synonyms: shock, traumatise, wound

ارجاع به لغت traumatize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «traumatize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/traumatize

لغات نزدیک traumatize

پیشنهاد بهبود معانی