فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bat Around

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

(معمولاً و نه همیشه بدون ‌رسیدن به تصمیم) بحث‌کردن‌ درباره‌ی نظر یا مشکل

The agenda included some issues that have been batted back and forth at conferences for years.

دستور کار جلسه مشتمل‌بر موضوعاتی بود که سال‌ها در کنفرانس‌ها درباره‌ی آن‌ها بحث می‌شد.

We spend a couple of hours batting around marketing strategies.

چندین ساعت درباره‌ی استراتژی‌های بازاریابی تبادل‌ نظر می‌کنیم.

phrasal verb slang

سفر پرسه زدن، سفر کردن، سیر کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

I'm always batting around between England and America.

همیشه بین انگلیس و آمریکا در حال سفر کردن هستم.

The boys batted around the street all the day.

پسرها کل روز در خیابان پرسه زدند.

phrasal verb

(بیسبال) چوب‌ زدنِ همه‌ی ۹ چوب‌زنِ یک تیم به ترتیب در یک اینینگ

We batted around for the second time in three matches.

برای دومین‌بار در طی سه مسابقه‌ی اخیر، همه چوب‌زن‌های ما توانستند به‌ترتیب در یک اینینگ چوب بزنند.

Texas batted around in the fourth inning.

در اینینگ چهارم، همه‌ی اعضای تیم تگزاس به ترتیب چوب زدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bat around

  1. verb travel
    Synonyms:
    tour cruise wander roam meander drift bum bum around knock about
    Antonyms:
    stay put
  1. verb talk over
    Synonyms:
    discuss debate think about ponder

Phrasal verbs

bat around (or bat back and forth)

به تفصیل مورد بحث قرار دادن، دقیقاً بررسی کردن

ارجاع به لغت bat around

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bat around» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bat-around

لغات نزدیک bat around

پیشنهاد بهبود معانی