امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Racing

    ˈreɪsɪŋ ˈreɪsɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      raced

    • شکل سوم:

      raced

    • سوم‌شخص مفرد:

      races

    معنی

    noun uncountable B1
    مسابقه، رقابت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد racing

    1. verb cause to move fast or to rush or race
      Synonyms:
      running hurrying rushing speeding chasing dashing flying tearing sprinting darting scurrying hustling zipping scampering whizzing bolting scuttling barrelling hastening zooming whisking shooting skimming pelting scorching hurtling rocketing flashing spurting coursing pursuing hasting posting winging tripping scooting scrambling flitting whirling trotting nipping ripping tracking bustling meeting sailing hurdling contesting bucketing relaying rallying scouring swooping
    1. verb compete in a race
      Synonyms:
      running contending sprinting galloping
    1. noun
      Synonyms:
      sporting competing track horse-racing automobile-racing dog racing harness-racing the turf pacing race-walking
    1. adjective
      Synonyms:
      at full speed going full tilt bowling along burning up the road making-time with the throttle wide open
      Antonyms:
      crawling creeping going at a snail's pace

    ارجاع به لغت racing

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «racing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/racing

    لغات نزدیک racing

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه