با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Coursing

ˈkɔːrsɪŋ ˈkɔːsɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    coursed
  • شکل سوم:

    coursed
  • سوم‌شخص مفرد:

    courses

معنی‌ها

noun
تعقیب، پیگیری، مسابقه (رجوع شود به: course)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun
شکار با سگ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coursing

  1. verb Move along, of liquids
    Synonyms: running, streaming, flowing, classing, feeding, trending, trailing, tracking, surging, subjecting, scheming, racing, pulsating, progressing, planning, orbiting, lining, lapping, heating, gaming, galloping, drifting, designing, conducting, circuiting, circulating

ارجاع به لغت coursing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coursing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coursing

لغات نزدیک coursing

پیشنهاد بهبود معانی