گذشتهی ساده:
trackedشکل سوم:
trackedسومشخص مفرد:
tracksانگلیسی آمریکایی قرار گرفتن تعدادی از دانشآموزان در یک مسیر درسی
Tracking can be a controversial topic in education, with proponents and critics on both sides.
پیگیری یک روند درسی میتواند موضوعی بحثبرانگیز در آموزش و پرورش باشد که موافقان و منتقدان را در هر دو طرف دارد.
The process of tracking can determine the type of courses and opportunities available to students.
روند پیگیری درسی میتواند نوع دورهها و فرصتهای در دسترس دانشآموزان را مشخص کند.
بررسی، پیگردی، ردیابی، تعقیب، روند دنبالهگیری یک مسیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The tracking of the package was delayed due to bad weather.
پیگردی بسته بهدلیل بدی آب و هوا به تاخیر افتاد.
The tracking device on my phone helps me locate it when it's lost.
دستگاه ردیابی تلفنم به من کمک میکند وقتی گم شد آن را پیدا کنم.
فاصلهدهی بین حروف
The standard tracking between adjacent characters in this font is 0.1mm.
فاصلهی استاندارد بین حروف مجاور در این فونت ۰.۱ میلیمتر است.
The tracking of the text was set to a narrow distance to create a sleek and modern design.
برای ایجاد یک طراحی شیک و مدرن، فاصلهی باریکی بین حروف متن تنظیم شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tracking» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tracking