معنی tracking station به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈtrækɪŋˈsteɪʃən ˈtrækɪŋˈsteɪʃən

معنی

ایستگاه ردیابی (برای ردیابی هواپیما و موشک و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tracking station

noun control center

Synonyms: astronomical station, mission control, radar tracking station, tower, visual tracking station

ارجاع به لغت tracking station

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «tracking station» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tracking station

لغات نزدیک tracking station

- tracking
- tracking shot
- tracking station
- tracking symbol
- tracklayer

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel