با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Increasingly

ɪnˈkriːsɪŋli ɪnˈkriːsɪŋli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb B2
    به‌ طور افزاینده، با افزایش، پیوسته بیشتر، هی بیشتر
    • - As you get older your bones become increasingly brittle.
    • - هرچه پیرتر می‌شوید، استخوان‌هایتان بیشتر شکننده می‌شوند.
    • - It is becoming increasingly apparent that she is ill.
    • - بیمار بودن او روزبه‌روز بیشتر آشکار می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد increasingly

  1. adverb to a greater extent
    Synonyms: more, more and more, progressively, with acceleration
    Antonyms: decreasingly, less

لغات هم‌خانواده increasingly

ارجاع به لغت increasingly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «increasingly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/increasingly

لغات نزدیک increasingly

پیشنهاد بهبود معانی