صفت تفضیلی:
more progressivelyصفت عالی:
most progressivelyبهصورتِ تدریجی، بهتدریج، رفتهرفته
The companies have progressively increased spending on marketing.
این شرکتها بهتدریج هزینههای مارکتینگ را افزایش دادهاند.
The economy has weakened progressively since the beginning of the year.
اقتصاد از ابتدای سال بهتدریج تضعیف شده است.
ترقّیخواهانه، مترقّیانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
To retain this momentum, we must think progressively.
برای حفظ این شتاب، باید ترقّیخواهانه بیندیشیم.
Imagine a political party that actually wants America to be governed progressively.
یک حزب سیاسی را تصور کنید که عملاً میخواهد آمریکا بهصورتِ مترقّیانه اداره شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «progressively» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/progressively