فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Progressively

prəˈɡresɪvli prəˈɡresɪvli

صفت تفضیلی:

more progressively

صفت عالی:

most progressively

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌صورتِ تدریجی، به‌تدریج، رفته‌رفته

The companies have progressively increased spending on marketing.

این شرکت‌ها به‌تدریج هزینه‌های مارکتینگ را افزایش داده‌اند.

The economy has weakened progressively since the beginning of the year.

اقتصاد از ابتدای سال به‌تدریج تضعیف شده است.

adverb

ترقّی‌خواهانه، مترقّیانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

To retain this momentum, we must think progressively.

برای حفظ این شتاب، باید ترقّی‌خواهانه بیندیشیم.

Imagine a political party that actually wants America to be governed progressively.

یک حزب سیاسی را تصور کنید که عملاً می‌خواهد آمریکا به‌صورتِ مترقّیانه اداره شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد progressively

  1. adverb advancing in amount or intensity
    Synonyms:
    increasingly more-and-more

لغات هم‌خانواده progressively

  • adverb
    progressively

ارجاع به لغت progressively

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «progressively» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/progressively

لغات نزدیک progressively

پیشنهاد بهبود معانی